آموزش قرآن؛ قاعدهمحور یا مهارتمحور
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۱۷۲۰۰
متن کامل این یادداشت را در ادامه میخوانیم:
«یکی از چالشهای جدی که خصوصا در سالهای اخیر بسیاری از معلمان و مربیان قرآن را در کشور متوجه خود نموده و موجب اختلاف نظرهای اساسی میان این قشر از خادمان عرصۀ آموزش قرآن شده است؛ این سوال است که آموزش قرآن در ابتدای مسیر آموزش، باید بر مبنای آموزش قبلی قواعد و ضوابط روخوانی آن باشد، یا بهتر است ابتدا فارغ از هرگونه آموزش قواعدی، بر آموختهها و توانایی خود افراد استوار باشد، و در ادامۀ راه اگر نیاز به هر نکته و قاعدهای بود در جای خود آموزش داده شود؟
عدهای بر این باورند که همچنان که برای شناخت هر موضوع، شیای یا هر مسیری در ابتدا نیاز به نقشۀ معرّف یا به عبارتی شناسنامه یا بروشوری از آن برای برای رفتار صحیح و انتخاب مناسبترین روش و مسیر لازم است، کاملا ضروری مینماید که برای فراگیری و کسب توانایی در خواندن قرآن کریم نیز ابتدا لازم است به قواعد و توضیحات آموزشی پیرامون چگونگی مواجهه با حروف، کلمات و علائم موجود در قرآن ـ که در اینجا نقش همان شناسنامه یا بروشور را دارد ـ مراجعه کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در مقابل، اما تفکری نو و ساختارشکنانه، با نظریۀ جدید و قابل تأمل در زمینۀ ترسیم مسیر آموزش تلاوت یا همان خواندن قرآن کریم، چند سالی است که پدیدار شده و با استنادات و استدلالات خود در برابر تفکر پیشین، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
این نظریه بر این باور استوار است که امروزه با توجه تغییر نسلها و افزایش سطح هوش و توانمندی نسل جدید، روش صحیح آموزش قرآن، نباید متوقف به آموزش قواعد روخوانی قرآن بوده و آن را به عنوان پیشنیاز بر قرآنآموز تحمیل کرد؛ چرا که بسیاری از افراد میتوانند با اتکاء به اندک آموختۀ خود از حروف و الفباء فارسی، قرآن را بجز در مواردی که نگارش یا علامتگذاری خاصی در کلمات وجود دارد بخوانند.
مثالی که میتوان برای نظریۀ دوم مطرح کرد این است که به شخصی که آشنایی اندکی به رانندگی دارد و مایل به توانمندتر شدن در این زمینه است گفته شود پشت فرمان خودرو بنشیند و ضمن توجه به تمامی تابلوهای نصب شده در راه(اعمّ از اِخباری یا هشداری) رانندگی کند؛ و حالا در مقابل آموزشگاهی را در نظر بگیرید که برای حصول توانمندی بیشتر در رانندگی به این فرد توصیه میکند که فقط نسبت به اصل فیزیکی موضوع رانندگی(فرمان، دنده، ترمز و کلاچ و ...) متمرکز شده و در صورت نیاز صرفا به تابلوهای هشداردهنده توجه کند و نیازی به توجه به تمامی تابلوها نیست.
سوال این است که از دو حالتی که گفته شد کدامیک به نتیجۀ سریعتر و بهتر در رانندگی روان، راحت و بدون استرس نزدیک است؟
در واقع نظریۀ اخیر میگوید قرآنآموز مبتدی در امر روخوانی قرآن نباید متوقف به آموزش قواعد و در قید و بند علائم و قواعد بیشماری باشد که وجود هر یک از آنها مستلزم توجه است که به تبع آن سکتههای متعدد هنگام روخوانی قرآن برای فرد ایجاد میشود و گاه حتی منجرّ به دلزدگی یا دست کم هراس و دلهره از پرداختن به این عبادت مهجور میگردد.
نکتۀ مهم و قابل تأمل در این مورد این است که چنان که همواره در طول تاریخ بروز هر پدیدۀ جدید و اظهار هر تفکر نو، هر چند به مرور زمان پیشرفت کرده و مورد استقبال قرار گرفته باشد، اما در ابتدا با مخالفتها و مقابله و مقاومت افکار گوناگون مواجه شده است، بسیار طبیعی است که اکنون این نوع نگاه اصلاحی نقشۀ راه آموزش قرآن نیز مورد هجمه و نقدهای گوناگون و حتی بعضا غیر منصفانه قرار گیرد.
با بررسیهای به عمل آمده دربارۀ میزان نیاز به آموزش و تعداد قواعد در هر شیوۀ آموزشی، مشخص گردید تعداد قواعد لازم جهت آموزش مهارتمحور، در حدود یک پنچم قواعد مورد نیاز در آموزش قرآن به شیوۀ قاعده محور است. با این تفاصیل در قیاس میان دو نظری که مطرح گردید؛ در نگاه منصفانه، قدر مسلّم این است که باید میدان عمل برای هر دو نظریه فراهم و امکان بازخوردگیری وجود داشته باشد؛ و از آنجا که از بعد از زمان آموزش مکتبخانهای(حدوداً شصت سال قبل) تا کنون، تمامی آموزشگاههای قرآن اعمّ از سازمانی و غیر سازمانی تا جلسات خانگی، جولانگاه شیوۀ آموزش قاعدهمحور بوده، به نظر میرسد وقت آن است که طرفداران شیوۀ آموزش قاعدهمحور اندکی زبان در کام گرفته و با شرح صدر، عادلانه شاهد ظهور و بروز شیوۀ آموزش مهارت محور در جامعه و اشکال نوین آموزش در این شیوه باشند تا بعد از چند سال با ارزیابیهای کارشناسانه و بیطرفانه، میزان کارآمدی و موفقیت هر یک از شیوهها در آموزش روخوانی قرآن و به طور کلی قرآن خوان کردن عموم مردم، معلوم شود.
والسلام»
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: آموزش قرآن کریم آموزش وپرورش مهارت آموزی روخوانی قرآن آموزش قرآن قاعده محور شیوۀ آموزش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۱۷۲۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی ندارد
به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، روزنامه «شرق» در گفتوگویی با عبدالمحمد طاهری سعی کرده است جنبههای این اقدام و در کل مناسبات مرزی ایران و افغانستان در دوره حکومت طالبان را به شکل دقیقتر کنکاش کند. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان است که در کارنامه دیپلماتیک خود علاوه بر کارداری ایران، سابقه مشاور سیاسی برخی چهرههای افغانستان نظیر محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه سابق افغانستان را هم دارد.
جناب طاهری پنجشنبه هفته گذشته شاهد دستگیری تعدادی از مرزبانان ایرانی بودیم که به نظر میرسد با ورود اشتباهی آنان به خاک افغانستان رخ داد و ساعاتی بعد هم آزاد شدند. جدای از این نکته، شما روند درگیری و دستگیری مرزی بین ایران و افغانستان از زمان روی کار آمدن حکومت دوم طالبان را چگونه میبینید؟
اتفاقا نکته همینجاست که اگر موضوع صرفا ورود اشتباهی و غیرعمدی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان بود، دستگیری آنها از طرف طالبان میتواند یک واکنش طبیعی جلوه کند؛ کمااینکه در دیگر نقاط مرزی امکان وقوع آن وجود دارد. اما مسئله اساسی اینجاست که در بازه زمانی سهسالهای که از روی کار آمدن حکومت دوم طالبان میگذرد، به نظر میرسد هم شدت درگیریها با مرزبانان ایرانی و هم تعداد دفعات دستگیری مرزبانان کشور رو به افزایش است؛ تا جایی که اکنون خبرهایی دال بر این وجود دارد که وزارت کشور و هنگ مرزبانی ایران موضوع ایجاد دیوار مرزی را به شکل جدیتر در دستور کار خود قرار دادهاند. هرچند به نظر میرسد در وهله اول این دیوار مرزی با هدف توقف در رفتوآمد مهاجران غیرقانونی به داخل خاک ایران، ترددنداشتن گروههای تروریستی و باندهای قاچاق مواد مخدر در مرز است، اما نمیتوان شدت و وسعت درگیری نیروهای طالبان با مرزبانان ایرانی را هم یکی از عوامل مهم در تغییر نگاه تهران به حوزه مرزداری با افغانستان ندانست.
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا از این جنبه قابلیت ارزیابی دارد یا حضرتعالی ابعاد تحلیلی دیگری را متصور هستید؟
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا یک جنبه ندارد. جنبه مهمتر دیگر این است که ثابت شد طالبان فارغ از قرائتهای ایدئولوژیک تندروانه خود که میتواند یک تهدید امنیتی باشد، مشخصا در موضوع سرزمینهای ایران پشت دیوار مرزی حاضر به همکاری با ایران نخواهد بود. به بیان دیگر ایندست رفتارها نشان از سختگیری طالبان دارد و همزمان با آن مؤیدی بر آن است که طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی و مرزداری را ملاک عمل و رفتار خود قرار نمیدهد و کوچکترین توجهی هم به قراردادهای فیمابین برای ترسیم مرز دو کشور ندارد.
پس به باور شما امکان تداوم و تشدید درگیریهای مرزی و همچنین احتمال درگیری مرزبانان وجود دارد؟
بدون شک چنین است. این یک چیز طبیعی است و در همه مرزها روی میدهد؛ اما موضوع مرز ایران و افغانستان از زمان طالبان فرق دارد.
چه فرقی؟
فرق اصلی به سایه سنگین نگاههای رادیکال ایدئولوژیک طالبان و خوانشهای تند ناسیونالیستی آنان بازمیگردد؛ بنابراین اساسا نیروهای مرزبانی افغانستان که همان نیروهای طالبان هستند، نیروهای آموزشدیدهای نیستند که بخواهند حرفهای رفتار کنند، بلکه بر مبنای خوانشهای ایدئولوژیک و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی خود به مسائل مرزی و سرزمینی نگاه میکنند. درحالیکه با توجه به حساسیت موضوع مرزبانی و مرزداری و همچنین حوزه امنیتی مربوط به حوزه هنگ مرزی باید مرزبانان افغانستان یا مشخصا نیروهای طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری تجربیات لازم را ببینند که خدای ناکرده از تکرار این اتفاقات جلوگیری شود یا از وقوع حوادث تلختر پیشگیری کرد. کسی نمیتواند تضمین بدهد که در درگیریهای پیشروی احتمالی یا بروز خطای سهوی مرزبانان ما که کاملا طبیعی است، شدت تنش تا چه حد بالا خواهد رفت و آیا خدای ناکرده این تنشها کشته یا زخمی به دنبال خواهد داشت یا نه؟ اینجاست که وزارت امور خارجه، وزارت کشور و همچنین هنگ مرزی جمهوری اسلامی ایران باید به شکل جدی، صریح و بدون پرده، طالبان را وادار کند در موضوع مشخص مرزبانی و مرزداری یا به قوانین و مقررات پایبند باشد یا آموزشهای لازم را دراینباره ببیند که بداند اختلافات مرزی باید چگونه اداره شود. نمیتوان با نگاههای شعاری، احساسی و ایدئولوژیک پشتونی به مرزداری پرداخت؛ چون این نوع نگاههای تندروانه که متأسفانه با نگاههای ایدئولوژیک هم درآمیخته است، خودبهخود زمینهای برای هرگونه درگیری و تنش ناخواسته خواهد بود.
مسئله خطرناکتر اینجاست که چون نیروهای طالبان با همان نگاه ایدئولوژیک تندروانه و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی به مرزبانی و مرزداری نگاه میکنند، هرگونه تردد یا ورود سهوی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان را با نگاه امنیتی و تلاش برای برهمزدن حاکمیت طالبان تحلیل میکنند که میتواند به یک واکنش و برخورد سخت طالبها منجر شود. شاید در اتفاق پنجشنبه گذشته با یک مذاکره، شش مرزبان در کمال صحت و سلامت به کشور بازگشتند، اما نمیتوان این یقین را حاصل کرد که در صورت بروز اتفاقات مشابه، درگیریها بیشتر نشود. ما تجربه تلخ درگیریهای مرزی طالبان افغانستان با نیروهای مرزی پاکستان در همین سه سال اخیر را فراموش نکردهایم که کماکان ادامه دارد و حتی تشدید هم پیدا کرده است. پس این موضوع اصلا چیزی ساده و طبیعی نیست که بخواهیم از کنار آن و بدون حساسیت رد شویم. من معتقدم طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری با سوءنیت رفتار و برخورد میکند و باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود تا این رویه به عادت طالبان تبدیل نشود که هر زمان و هر جا که دلش خواست، با سلیقه خود عمل کند. مرزبانی و مرزداری قاعده و قانون دارد و طالبان هم باید به آن تمکین کند؛ در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود.